• تاریخ: تیر ۱۸, ۱۴۰۴
  • شناسه خبر: 40170

سینما برای من زبانِ دیدن است

یک فیلمساز زنجانی اظهار کرد: . از همان ابتدا مجذوب قدرت بصری، قاب‌بندی، سکوت و حرکت در تصویر بودم. ضمن این‌که فرآیند تولید یک فیلم، خاصیتی جمعی و گروهی دارد که همیشه برایم الهام‌بخش بوده‌ است.

به گزارش «پایگاه خبری – تحلیلی پیام ملّت»/ زهره میرعیسی خانی: یک فیلمساز زنجانی اظهار کرد: من شیفته‌ی سینما هستم؛ چون شیفته‌ی تصویرم. سینما برای من زبانِ دیدن است. از همان ابتدا مجذوب قدرت بصری، قاب‌بندی، سکوت و حرکت در تصویر بودم. ضمن این‌که فرآیند تولید یک فیلم، خاصیتی جمعی و گروهی دارد که همیشه برایم الهام‌بخش بوده.

«مهدی خدایی»، ‌بیست و نه ساله و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است. او از سال ۱۳۹۷ به‌صورت جدی وارد فضای داستان نویسی، فیلمنامه نویسی و بعدتر فیلم‌سازی شد. تاکنون چندین فیلم کوتاه ساخته‌ که برخی از آن‌ها در جشنواره‌های داخلی و خارجی شرکت کرده‌اند.

از جمله فیلم‌های او می‌توان به فیلم کوتاه «از نشانه های او این است که شما را از خاک آفرید»، «گوا لی ژوانگ»، «فواید روغن مار»، «عوام الناس»، فیلم ۱۰۰ ثانیه «ملاقات» و مستند «آن» اشاره کرد . او در کنار فیلم‌سازی، به تدریس فیلمنامه نویسی و بازیگری، نوشتن فیلمنامه یا همکاری با گروه‌های فیلمسازی و تئاتری و هنری مشغول است.  در زیر بخشی از مصاحبه او را با «پایگاه خبری – تحلیلی پیام ملّت» می‌خوانید:

  • خود را به صورت مختصر معرفی کنید؟

مهدی خدایی‌ام. ‌بیست و نه ساله و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی. از سال ۱۳۹۷ به‌صورت جدی وارد فضای داستان نویسی، فیلمنامه نویسی و بعدتر فیلم‌سازی شدم و چندین و چند فیلم کوتاه را ساخته‌ام.

  • چه شد که فیلم‌سازی را انتخاب کردید؟

فیلم‌سازی برای من یک تصمیم لحظه‌ای نبود؛ بیشتر شبیه یک کشف بود. انگار در مقطعی از زندگی، با خودم روبه‌رو شدم و فهمیدم زبان من تصویر است، نه کلمه. همیشه شیفته‌ی روایت بودم، اما سینما تنها مدیومی بود که اجازه می‌داد هم حس کنم، هم نشان بدهم و هم بفهمم.

از کودکی جادوی سینما برایم چیزی جادویی و غیرقابل توصیف بود. آن لحظه که چراغ‌های سالن خاموش می‌شود و پرده روشن، برایم حکم ورود به دنیایی دیگر را داشت. دنیایی که در آن همه‌چیز می‌توانست تغییر کند، تفسیر شود یا حتی دوباره خلق شود.

خواب‌های عجیبی هم می‌دیدم. خواب‌هایی پر از تصویر، صدا، فضاهایی که واقعی نبودند اما از واقعیت چیزی بیشتر داشتند. حالا که نگاه می‌کنم، به‌نظرم آن خواب‌ها اولین تجربه‌های ذهنی من از فیلم‌سازی بودند—تصویرهایی که هنوز هیچ دوربینی ضبطشان نکرده بود.

فیلم‌سازی برای من راهی‌ست برای تبدیل فکر و حس و سؤال به چیزی قابل لمس، و تبدیل تجربه‌ی شخصی به گفت‌وگویی جمعی. قصه‌ها جایی درون من شکل می‌گیرند، و دوربین فقط راهی‌ست برای بیرون کشیدن‌شان.

  • به نظر شما در اوضاع فعلی فیلم ساختن به صلاح هست یا خیر؟


اگر منظور از «صلاح»، راحتی و بازدهی مالی باشد، شاید نه. در این شرایط ساختن فیلم نه ساده است، نه بی‌دردسر، نه تضمین‌شده از نظر دیده‌شدن. اما اگر «صلاح» را به معنای ضرورت درونی و مسئولیت بیرونی در نظر بگیریم، پاسخ من قطعاً مثبت است.

من دو نوع وظیفه احساس می‌کنم؛ یکی وظیفه‌ای بیرونی، که به‌عنوان فرزند این زمانه باید نسبت به آنچه در اطرافم می‌گذرد واکنش داشته باشم. جهانِ امروز، با همه‌ی پیچیدگی‌ها و تناقض‌هایش، نیاز دارد کسی روایتش کند؛ نه از زاویه‌ی رسمی، که از دل تجربه‌های زیسته‌ی شخصی و انسانی.

اما در کنار این، یک وظیفه‌ی درونی هم هست. من وقتی فیلم می‌سازم، درواقع دارم خودم را نجات می‌دهم. فیلم‌سازی برای من فقط یک ابزار ارتباطی یا بیانی نیست، یک جور سازوکار آرام‌سازی روان است. من از مسیر ساختن، با خودم گفت‌وگو می‌کنم، و هر بار که فیلمی می‌سازم، انگار تکه‌ای از یک سؤال درونی را به زبان تصویر درمی‌آورم.

اولین مخاطب هر فیلمم خود منم. اگر من با فیلمم گفت‌وگوی صادقانه‌ای نداشته باشم، مهم نیست که چند نفر آن را ببینند. برای همین، تا وقتی هستم، تا وقتی پرسشی دارم، تا وقتی چیزی هست که بخواهم ببینمش و بفهممش، فیلم خواهم ساخت

  • جایگاه فیلم کوتاه در استان و میان مردم چگونه است؟

فیلم کوتاه در استان هنوز نتوانسته جایگاه واقعی خود را به‌درستی پیدا کند. یکی از دلایل اصلی این است که این نوع فیلم‌ها معمولاً اکران عمومی ندارند و رسانه‌های محلی یا ملی هم چندان امکاناتی برای معرفی و حمایت از آن‌ها فراهم نمی‌کنند. از این رو، مخاطبان عام کمتر با فیلم کوتاه درگیر می‌شوند و شناخت عمیقی نسبت به این فرم هنری پیدا نمی‌کنند.

اما نکته امیدوارکننده این است که در میان هنرمندان و گروه‌های مستقل، فیلم کوتاه به‌مثابه‌ی یک آزمایشگاه عمل می‌کند؛ جایی که فیلم‌سازان می‌توانند جسارت به خرج دهند، روش‌های تازه را تجربه کنند و صداقت شخصی خود را بیان کنند. این فرم، بستر مناسبی برای رشد خلاقیت و آموزش تجربی فیلم‌سازان جوان است.

این وضعیت صرفاً محدود به استان ما نیست، بلکه در سطح کشور نیز با همین چالش‌ها روبه‌رو هستیم. به‌طور کلی، فیلم کوتاه هنوز در ایران جایگاه مناسبی در فرهنگ عمومی پیدا نکرده و برای توسعه‌ی آن باید سازوکارهای حمایتی، آموزشی و رسانه‌ای متناسب و منسجم طراحی شود. این موضوع فقط به نفع فیلم‌سازان نیست، بلکه به ارتقای سطح فرهنگی و هنری جامعه نیز کمک می‌کند و می‌تواند مخاطبان بیشتری را با این زبان سینمایی آشنا کند.

  • آیا درست است که مردم عوام فیلم کوتاه را نمی‌فهمند؟

نه، این‌طور نیست که مردم عام به‌طور ذاتی فیلم کوتاه را نفهمند. مشکل اصلی بیشتر به نحوه‌ی رساندن و ارائه‌ی فیلم کوتاه به مخاطب برمی‌گردد. معمولاً فیلم‌های کوتاه در فضاهای جشنواره‌ای یا تخصصی نمایش داده می‌شوند و کمتر در دسترس عموم مردم قرار می‌گیرند. وقتی مخاطب عام بتواند با فیلم ارتباط انسانی و عاطفی برقرار کند، قطعاً می‌تواند آن را درک کند و از آن لذت ببرد.

البته فیلم کوتاه ذاتاً فضای آزمایشگاهی‌تری نسبت به فیلم بلند دارد. همین ویژگی باعث می‌شود کمی از مخاطب عام دورتر باشد و نیاز به زمینه‌سازی و آموزش مخاطب داشته باشد. اما همین فیلم‌های کوتاه، به‌ویژه آن‌هایی که رویکردی تجربی‌تر دارند، همیشه راه‌های جدیدی به سوی سینمای بلند باز کرده‌اند و در شکل‌دهی به زبان سینما نقش اساسی داشته‌اند. پس، مسئله نه در فهم مخاطب، که در دسترسی و فراهم‌کردن فرصت برای ارتباط بهتر با این فرم سینمایی است.

  • مشکلات فیلم‌ساز فیلم کوتاه؟
    اگر بخواهم به مهم‌ترین چالش‌های این حوزه بپردازم می‌توانم به کمبود بودجه و نبود حمایت مادی، نداشتن امکانات تولید حرفه‌ای، دشواری در یافتن بازیگر و عوامل متعهد، نبود زیرساخت توزیع و نمایش و شاید مهم‌تر از همه، ناامیدی از آینده شغلی در این مسیر اشاره کنم.
  • آیا یک فیلم‌ساز در استان حمایت می‌شود؟

در استان، حمایت‌هایی وجود دارد اما این حمایت‌ها محدود، موردی و بیشتر مبتنی بر روابط شخصی هستند تا یک ساختار مشخص و منظم. مثلاً اگر فیلمی ساخته و دیده شود، ممکن است برای پروژه‌های بعدی حمایت‌هایی فراهم گردد، اما ما در استان یک مسیر مداوم و سیستماتیک برای حمایت از فیلم‌سازان نداریم.

با این حال، انجمن سینمای جوان در سال‌های اخیر نقش بسیار مؤثری ایفا کرده است. این انجمن حمایت‌هایی ارائه داده که منجر به تولید فیلم‌سازان خوب و آثار قابل توجهی شده است و نباید این تلاش‌ها نادیده گرفته شود. اما همچنان نیاز است بودجه‌های فرهنگی و هنری بیشتر و هدفمندتر به سمت سینما و به‌ویژه فیلم کوتاه هدایت شود تا مسیر برای فیلم‌سازان استان هموارتر شود.

با همه این‌ها، واقعیت این است که ما همیشه «سرمان درد می‌کند» برای فیلم ساختن. یعنی با تمام کمبودها و چالش‌ها، اشتیاق و انگیزه برای خلق فیلم در دل فیلم‌سازان استان زنده است و این امر برای من بسیار ارزشمند است.

  • به سمت فیلم بلند ساختن حرکت می‌کنید؟

بله، قطعاً، اما نه صرفاً به این دلیل که مدت زمان فیلم بلندتر است. بلکه بیشتر به این دلیل که بعضی ایده‌ها، شخصیت‌ها و جهان‌های خاص، ظرفیت و فضای لازم برای بسط و پرداخت در قالب فیلم کوتاه را ندارند.

با این حال، همیشه تأکید داشته‌ام که فیلم کوتاه نه یک تمرین بلکه یک فرم مستقل و کامل است. نگاه من به فیلم بلند همان نگاهی است که به فیلم کوتاه دارم؛ نگاهی وفادار به روایت انسانی، با همان دغدغه‌ها و عمق احساسی.

از سوی دیگر، در مسیر فیلم‌سازی مستقل تلاش‌های روبه‌جلو و جدی کرده‌ام، خصوصاً در حوزه ساخت فیلم‌های کم‌هزینه و مستقل که هم به خلاقیت و هم به مدیریت منابع اهمیت می‌دهند. همچنین تجربه‌های خوبی در تیم‌سازی و همکاری با گروه‌های مختلف داشته‌ام که معتقدم پایه و اساس هر فیلم موفقی است.

  • جشنواره‌ها چقدر در تربیت فیلم‌سازان تأثیر دارند؟

جشنواره‌ها قطعاً اهمیت ویژه‌ای دارند، به‌خصوص در حوزه فیلم کوتاه که خودمان خواسته‌ایم این اهمیت را به آن‌ها بدهیم. آن‌ها می‌توانند سکویی برای دیده‌شدن آثار فیلم‌سازان جوان و مستقل باشند و فرصت‌های مهمی برای ارتباط‌گیری و تجربه‌اندوزی فراهم کنند.

با این حال، نباید همه‌چیز را صرفاً به جشنواره‌ها گره زد. متأسفانه شاهدیم برخی فیلم‌سازان تنها برای حضور در جشنواره فیلم می‌سازند و این موضوع باعث می‌شود گاه از مسیر و صداقت هنری خود فاصله بگیرند. جشنواره‌ها می‌توانند انگیزه و فرصت باشند، اما جای آموزش عمیق، نقد سازنده و رشد مستمر را نمی‌گیرند.

به‌طور کلی، جشنواره‌ها تا حد زیادی در یک چارچوب مشخص کار می‌کنند و در فضای ایده‌آل نباید تا این حد تعیین‌کننده باشند. آن‌ها بخش مهمی از اکوسیستم سینما هستند، اما برای تربیت واقعی و حرفه‌ای فیلم‌سازان، نیازمند سازوکارهای جامع‌تر و پایدارتر هستیم.

  • چرا فیلم‌سازان به موضوعات بومی کمتر می‌پردازند؟ آیا ضعف از آن‌هاست؟

این مسئله ریشه در چند عامل مختلف دارد و نمی‌توان آن را صرفاً به ضعف فیلم‌سازان نسبت داد. بخشی از ماجرا به یک تصور اشتباه بازمی‌گردد: برخی فیلم‌سازان فکر می‌کنند بومی‌بودن، یعنی عقب‌ماندگی یا محدود بودن به یک جغرافیای کوچک و لوکال، در حالی‌که واقعیت می‌تواند دقیقاً برعکس باشد.

از طرفی، بسیاری از فیلم‌سازان آموزش ندیده‌اند که چگونه می‌توان از دل یک تجربه‌ی بومی، به زبان جهانی سخن گفت؛ چطور می‌توان یک قصه‌ محلی را چنان روایت کرد که برای مخاطبی در آن‌سوی جهان هم قابل لمس و درک باشد. پرداختن به موضوعات بومی یعنی وارد شدن به جهان آدم‌ها، دغدغه‌ها، سنت‌ها و زیست‌جهان واقعی یک منطقه، و بازتاب دادن آن از زاویه‌ای انسانی. این نوع روایت اگر با دقت و صداقت اجرا شود، می‌تواند تأثیرگذاری عمیقی داشته باشد، حتی فراتر از مرزها.

اما مشکل فقط از سمت فیلم‌ساز نیست. نهادهای فرهنگی هم در ترویج و حمایت از تولیدات بومی، برنامه‌ریزی هدفمند و پیوسته‌ای ندارند. معمولاً بودجه‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بیشتر به سمت موضوعات کلیشه‌ای یا به اصطلاح جشنواره‌پسند سوق پیدا می‌کنند. از طرف دیگر، خود مفهوم «بومی‌گرایی» هم به‌درستی تعریف نشده و بسیاری از آثار محلی، نه در نظام حمایت دیده می‌شوند، نه در جشنواره‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند.

در نهایت، کم‌توجهی به موضوعات بومی نه یک ضعف صرفِ فردی، بلکه حاصل یک ترکیب پیچیده از نبود آموزش، ضعف در ساختار حمایتی و حتی ابهام در ارزش‌گذاری فرهنگی است. اگر این زنجیره‌ها اصلاح شوند، فیلم‌های بومی می‌توانند یکی از پرقدرت‌ترین و انسانی‌ترین گونه‌های سینما باشند.

  • امکانات در استان چقدر فراهم است؟ (اعم از بازیگر، تجهیزات و…)

به‌طور کلی، سطح امکانات در استان هنوز پایین‌تر از حد ایده‌آل است. ما بازیگران تئاتری خوبی داریم که تجربه‌ی صحنه و کار با نقش را دارند، اما بازیگر آموزش‌دیده‌ی مخصوص سینما، که با ظرافت‌های بازی جلوی دوربین آشنا باشد، کمتر در دسترس است. این فاصله میان تئاتر و سینما گاهی باعث می‌شود فرآیند انتخاب بازیگر برای فیلم کوتاه با دشواری‌هایی همراه باشد.

از نظر تجهیزات فنی هم وضعیت چندان مطلوب نیست. بیشتر ابزارهایی که برای ساخت فیلم استفاده می‌شوند، متعلق به افراد یا گروه‌های مستقل هستند و نه در قالب یک شبکه‌ی منظم قابل اجاره یا استفاده عمومی. در واقع، اجاره تجهیزات در استان ساختار حرفه‌ای مشخصی ندارد و این مسئله باعث شده دسترسی برابر برای همه فراهم نباشد.

در این میان، انجمن سینمای جوان همچنان نقش اصلی و محوری را در حمایت از تولید و در اختیار گذاشتن حداقل امکانات ایفا می‌کند؛ اما واقعیت این است که ظرفیت انجمن هم محدود است و نمی‌تواند به‌تنهایی پاسخگوی نیاز رو به رشد فیلم‌سازان باشد.

  • چرا هر کسی که فیلم می‌سازد از زنجان می‌رود و ساکن تهران می‌شود؟

این پدیده فقط مختص زنجان نیست و البته تنها محدود به فیلم‌سازی هم نمی‌شود. در بسیاری از استان‌ها، در بسیاری از رشته‌ها، از هنر گرفته تا پژوهش، فناوری و حتی کسب‌وکار، یک الگوی نگران‌کننده دیده می‌شود: آدم‌ها وقتی به یک سطح از تجربه و مهارت می‌رسند، برای ادامه‌ی مسیر خود ناگزیر به مهاجرت می‌شوند.

در حوزه‌ی فیلم‌سازی، این موضوع بیشتر به چشم می‌آید چون فیلم‌ساز نیاز دارد دیده شود، اثرش به نمایش درآید، در حلقه‌های حرفه‌ای تبادل داشته باشد و بتواند از هنر خود ارتزاق کند. وقتی در شهری مثل زنجان این عناصر به حد مشخصی محدود باقی بمانند—از زیرساخت گرفته تا فضای نمایش، شبکه‌های حرفه‌ای، امکان آموزش پیشرفته و درآمدزایی—مهاجرت به تهران یا شهرهای بزرگ‌تر، تبدیل به تنها راه ممکن می‌شود.

اما باید توجه داشت که این مسأله تنها نتیجه‌ی کمبود امکانات نیست، بلکه نتیجه‌ی نبود «افق رشد» است. وقتی چشم‌اندازی برای پیشرفت ترسیم نمی‌شود، ماندن به معنای درجا زدن تعبیر می‌شود، نه انتخاب.

  • میان ادبیات و سینما، به‌عنوان دو زبان روایت‌گر، کدام‌یک را تأثیرگذارتر، گیراتر و در نهایت ماندگارتر می‌دانید؟

راستش نمی‌توانم پاسخ قاطعی بدهم که کدام‌یک بر دیگری برتری دارد؛ چون هر دو در جای خود قدرت شگفت‌انگیزی دارند. اما اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، ادبیات میدان تخیل گسترده‌تری در اختیار مخاطب می‌گذارد. خواننده با متن وارد یک هم‌کاری ذهنی می‌شود، صحنه‌ها را خودش می‌سازد، صداها را حدس می‌زند، فضا را از درون می‌بیند. در این معنا، ادبیات آزادی عجیبی به ذهن می‌دهد و این ویژگی را تحسین می‌کنم.

با این حال، من شیفته‌ی سینما هستم؛ چون شیفته‌ی تصویرم. سینما برای من زبانِ دیدن است. از همان ابتدا مجذوب قدرت بصری، قاب‌بندی، سکوت و حرکت در تصویر بودم. ضمن این‌که فرآیند تولید یک فیلم، خاصیتی جمعی و گروهی دارد که همیشه برایم الهام‌بخش بوده. من اغلب اوقات کار گروهی را به کار فردی ترجیح می‌دهم، چون در دلِ تعامل، چیزهایی خلق می‌شود که در تنهایی ممکن نیست.

در عین حال، ادبیات را هم رها نکرده‌ام. همواره خواندن و نوشتن داستان کوتاه بخش جدی‌ای از مسیر من بوده، و مطمئنم روزی رمان خودم را منتشر خواهم کرد. به ادبیات به چشم خانه‌ی اول نگاه می‌کنم، و به سینما به چشم آن خیابانی که از خانه بیرون می‌زنم تا جهان را با دیگران شریک شوم.

در سینما هم همیشه تلاش کرده‌ام رویکردی شخصی، پیشرو و حتی در بعضی پروژه‌ها آوانگارد داشته باشم. برایم مهم است که اثرم امضا داشته باشد، چه کلمه باشد، چه تصویر.

  • حرف آخر:

به‌گمان من، فیلم‌ساز امروز بیش از هر چیز باید یاد بگیرد که عمیق ببیند؛ نه فقط با چشم، بلکه با دل و تجربه‌اش. باید یاد بگیرد درست گوش کند؛ به صداهای بیرون، و شاید مهم‌تر از آن، به صدای درون خودش. و باید تمرین کند که در هیاهوی دائم مقایسه و رقابت، خودش را گم نکند.

در مقابل، لازم است خیلی چیزها را هم فراموش کند. از جمله این تصور رایج که موفقیت یعنی جایزه، یا دیده‌شدن در پلتفرم خاص. و شاید مهم‌تر از آن، این وسوسه که باید شبیه کسی دیگر بود تا پذیرفته شد. تقلید، مسیر را کوتاه می‌کند اما عمق را می‌گیرد.

در نهایت، ما هرکدام حامل داستانی هستیم که فقط خودمان می‌توانیم آن را تعریف کنیم. اگر آن صدا را پیدا کنیم و به آن وفادار بمانیم، راه خودمان را خواهیم ساخت

نام:

ایمیل:

نظر:

لطفا توجه داشته باشید: نظر شما پس از تایید توسط مدیر سایت نمایش داده خواهد شد و نیازی به ارسال مجدد نظر شما نیست