• تاریخ: ۱۳۹۹-۱۱-۱۶
  • شناسه خبر: 21562

کشور ما هنوز بهای جنگ را تعیین نکرده….!

پیام ملّت-به قول استاد سرهنگی "بهای هر جنگی را ادبیات آن کشور تعیین می‌کند"؛ کشور ما هنوز بهای جنگ را تعیین نکرده است.

زینب سودی- طرلان (عاشقانه ای دور) ،  روزهای خاردار، امانت خاک ، خط هشتم، پسران من و بئی آثار متعددی است که از  فاطمه شکوری نویسنده و شاعر  اهل زنجان تا کنون منتشر شده است. متولد سال  ۵۸ است و  یک دختر۱۹ ساله و یک پسر ۱۰ ساله دارد. شکوری کتاب “مهمان کوردها” را هم در دست چاپ دارد. رونمایی از کتاب بئی  در ماه های اخیر  ما را به یک گفت و گوی کوتاه با او ترغیب کرد که  بخش هایی از این گفت و گو را می خوانید.

از چه زمانی نوشتن و شعر گفتن برای شما جدی شد؟

ورود من  به دنیای ادبیات در سالهای نوجوانی و با شعر بود، دوم راهنمایی خیلی اتفاقی معلم انشاء یکی از نوشته های من را برای یک مسابقه‌ شعر فرستاده بودند و من دوم شده بودم .

ولی متاسفانه تا سال آخر دبیرستان ، آن هم فقط به مدت چند ماه نتواستم در زمینه  شعر فعالیت کنم و شعر هیچ وقت برام جدی نشد . همیشه علاقه  زیادی به نوشتن داشتم  و دارم. در اغلب نوشته هایم رگه های شعر هست . امیدوارم یک روز بتوانم از شرمندگی روزهای پرهیز از دنیای شعر دربیایم .

شعر گفتن و نوشتن ذاتی است یا اکتسابی؟

قطعا میشود با کسب دانش در حوزه ی ادبیات و تمرین و نوشتن و خواندن، زیر نظر اساتیدتوانایی شعرگفتن را پرورش داده و به نگاه تازه ای رسید.  اما فکر می‌کنم بخش اعظمی از توانایی سرایش شعر ، ذاتی هست که باید با تمرین و ممارست ، درست مثل همه هنرهای دیگر مهارت لازم رو کسب کرد . در واقع  شاعری، بیش از آن که یک مهارت زبانی باشد، یک نوع جهان نگری هست . شاعرانگی برای موفق شدن در زمینه ی شعر، لازم هست، اما کافی نیست  و شاعر باید نگاه عمیق تر و دیگر گونه تری به دنیای اطرافش داشته باشد.

در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید و آثار چه کسانی را بیشتر مطالعه می کنید؟

همانطور که گفتم من در حوزه شعر به صورت جدی کار نکردم .پس نمی توانم بگویم تحت تاثیر شخص خاصی بوده ام. ولی می‌توانم بگویم از بین شاعران آثار کدام را بیشتر می پسندم؛ سعدی برای من جایگاه ویژه ای دارد و هنوز وقتی شعرهایش را می‌خوانم با این که بارها خوانده ام برای من پر از کارکردهای زبانی زیبا هست و حافظ که همواره در خلوت و دلتنگی هایم  می‌خوانمش. ازشاعران معاصر؛ اشعار شاملو،اخوان،فروغ،سهراب سپهری عزیزو البته غزل‌های کم نظیر استاد منزوی و خانم سیمین بهبانی را بیشتر می‌خوانم .

حضور زنان را در ادبیات معاصر چگونه می بینید و ارزیابی می کنید؟هم بازنمایی زنان و هم به عنوان  خالق آثار؟

 زن ها نه فقط در عرصه  ادبیات بلکه در هر عرصه ای که به آنها فرصت داده بشود کارنامه  خوبی از خودشان ارائه داده ند. زنان شاید ادعای برابری با  با مردها در عرصه های مختلف داشته باشند اما امکانات و فرصت های برابر ندارند…زنان در جامعه  امروز ما محدودیت های پیچیده تری دارند. منظورم از محدودیت ظاهر و پوشش نیست ! محدودیت ازنظر طرز فکر و نگاه به فعالیت حرفه ای زن هست. مخصوصا در حوزه  شعر و ادبیات، فعالیت در این حوزه ها برای زنان، حرفه قلمداد نمیشود بلکه یک فعالیت جنبی و تفریحی به حساب می آید.

البته با توجه به آمار کتاب ها و مقاله های چاپ شده و جشنواره ها در سال های اخیر زنان فعالانه تر در عرصه های مختلف وارد شدند. 

واکنش مردم به اثری که نویسنده  یا شاعرش زن است چگونه است ؟

 ما مردم شعر دوست و هنر پروری داریم، خود من به عنوان زنی که چند سال است در  مجامع ادبی و هنری رفت و آمد می‌کنم همیشه با تحسین مواجه شدم.من در یک خانواده ی سنتی زندگی می‌کنم و این سنت زدگی برای من هم خوب بوده و هم بازدارنده. می دانید که برای نوشتن یک صفحه یا یک مطلب باید قبلش مطالعه کرد. این مطالعه کردن پیش زمینه ی خلق یک اثر تازه ست و تا مولف دنیای واژگانی اش را گسترده نکند ، نمی تواند اثر خوبی ارائه بدهد . ولی متاسفانه نقش مطالعه خیلی پررنگ نیست. زندگی در یک خانواده سنتی باعث تعامل بیشتر ما با اطرافیان میشود از طرفی هم ما به خاطر همین تعاملات فرصت کمتری برای علایق شخصی مان داریم .

مشکلات شما در عرصه شعر و کتاب و نویسندگی چیست؟

مشکلات که زیاد هست .الان کسی که دغدغه‌ هنر دارد و دارد کار می‌کند بیشتر باید زحمت بکشد؛من ِ فاطمه شکوری تمام روز مثل مردم عادی برای هزینه‌های زندگی کار می‌کنم، کاری که در راستای علاقه‌مندی هایم نیست و شب‌ها تازه شروع می‌کنم به نوشتن، به خاطر علاقه مندی های خودم  و دغدغه هایی که دارم .درحال حاضر ،هنر شعر و نویسندگی ، بار مضاعفی‌ هست روی دوش شاعر و نویسنده !

خاطره ای از نوشتن کتاب هایتان دارید؟

بله. مربوط می شود به کتاب پسرانِِ من. وقتی پسران من را می‌نوشتم،رسیده بودم به جایی که خبر شهادت شهید محمد ولی رو به مادرش دادند.آن لحظه همذات پنداری من با مادر شهید به قدری زیاد بود که از شدت گریه حالم بد شد و بچه هایم  دورم نشستند و گریه کردند … لحظه ی عجیبی بود !

از بئی بگویید . چه چیزی شما را واداشت که آن را بنویسید؟

زمانی  که کتاب بئی را به من پیشنهاد دادند، مشکلات زیادی داشتم که هم جسمی بود و هم روحی.

ولی به خاطر ارادتی که به شهید سید حسین صادقی داشتم ، شروع کردم به نوشتن، درواقع این شهید بزرگوار انگار دست من را گرفتند و مرحله به مرحله از مشکلات گذشتم …

تفاوت نوشتن با موضوع دفاع مقدس با سایر موضوعات چیست؟

 شاید خیلی ها نظرشان این باشد که نوشتن زندگینامه خیلی راحت است ؛ اما من که هم رمان نوشته ام  و هم زندگینامه، فکرمی‌کنم زندگینامه نوشتن سخت تراست . در رمان ما با خلق یک اثر ،خلق شخصیت و خلق دنیای جدیدی، مواجهیم که برای نویسنده خیلی لذت بخش است و نویسنده آزاد است با ایجاد اتفاقات و گره ها با استفاده از قدرت تخیل خودش داستان را پیش ببرد…اما در زندگینامه این طور نیست. در زندگینامه آفرینش باید در بستری از داده های زندگینامه ای شکل بگیرد .

ازآدم‌هایی می‌نویسیم که واقعی بودند و ما هر چه قدر هم تلاش کنیم شاید نشود آن ها را کامل به تصویر کشید، اتفاقات را نمیشود کم و زیاد کرد وعلاوه اینکه نوشتن از جنگ و آدم‌های جنگ ، سخت تر هم هست. خاطراتی که نوشته میشوند اغلب شرکایی دارد که توسط آن شرکاء بررسی میشود . بعضی خاطره‌ها به خاطر مصالح برخی  از این شرکایِ خاطره کنار گذاشته میشوند یا به خاطر این که صاحبان خاطره فکر می‌کنند خدشه‌ ای به شهید وارد میشود یاصاحبان خاطره بعد از چاپ کتاب و دیدن بازخوردها گاهی دلگیر میشوند و ناراحتی هایی پیش می آید .نوشتن از جنگ سخت است. ولی من سختی‌های این مسیر را دوست دارم. همانطور که جنگیدن سخت بوده و هست ، نوشتن از آن آدم‌ها هم سختی دارد.

چقدر جامعه را نیازمند شعر و ادبیات دفاع مقدس می دانید؟

بسیار و بسیار … من فکر می‌کنم خیلی جاها اصلا آرمان‌های اصلی انقلاب گم شده .خیلی ها کلا یادشان رفته چرا انقلاب شد و چرا جنگ به ایران تحمیل شد و چه کسانی آن موقع از عزیزترین چیزی که داشتندگذشتند. ما باید آن ها را به یاد بسپاریم  و خب این یادسپاری باید به زبان زیبا و ماندگاری باشد، مثل زبان شعر و داستان . اما متاسفانه بسیاری از تولیدات در مورد  دفاع مقدس خام و ناگفته مانده و به شکل اثر ادبی درنمی آید . چون اغلب کارها در حوزه ی ادبیات پایداری، سفارشی ست و گاهی برخی از متولیان امر برخورد صحیحی با نویسنده ها ندارند، دلزدگی هایی پیش می آید که قطعا روی کار تاثیر می‌گذارد.

متاسفانه ما در امر تولید محتوا بسیار ضعیف هستیم که شامل فیلم ها و سریال ها هم می‌شود  و این به خاطر نقش حاشیه ای و کم ارزش نویسنده ها است .

در بین شاعران پیش رو در جریان انقلاب و دفاع مقدس کدام یک را موفق تر می دانید؟

علی معلم در فرم مثنوی، مثل مثنوی هجرت،با نوع آوری های منحصر به فرد  و زبانی فاخر که تصویر پردازی های شگفت انگیزی دارد!

احمد عزیزی باز با مثنوی هایی با رنگ و بوی عرفانی .

سید حسن حسینی به خاطر پیوند بین ارزش های آئینی با دست آوردهای انقلابمان  و قیصر امین پور عزیز که به نظر من از برجسته ترین و امروزی ترینشاعران انقلابی ماست.

شاعران موفق زیادی هستند که من حضور ذهن ندارم.ولی چند سالی هست، حالا نمی دانم به چه دلیل، مظلومیت و غربت خاصی رو برای شاعرانی که در حوزه ی ادبیات پایداری و آئینی کار می‌کنند می‌بینم .

وضعیت شعر جوان ادبیات پایداری و مقاومت چگونه است؟

من بسیار به آینده خوشبینم .حدود۱۵ سال از عمر من صرف فعالیت‌هایی شده که ربطی به ادبیات ندارد و همیشه بابت آن سالها حسرت می خورم …

ولی الان نوجوان‌ها و جوان ها بسیار پیشرو و موفق دارند می‌نویسند و کار می‌کنند …الحمدلله بستر خوبی هم برای رشد و شکوفایی آنها فراهم هست.

بزرگترین آسیبی که ادبیات دفاع مقدس  و نویسندگان جوان را تهدید می کند چیست؟

به هر حال جنگی در کشور ما اتفاق افتاده و سال‌های دفاع مقدس، بخشی از تاریخ کشور ما هست،حتی برخی  انتقاد میکنند که در حوزه دفاع مقدس زیاد کتاب نوشته میشود که من این طور فکر نمی‌کنم . به تعداد همه  آدم‌هایی که جنگ را درک کردند ، خاطره وجود دارد و با ثبت  آن خاطره ها، در واقع امکان انتقال درست تری از وضعیت جنگی کشور در آن دوران به آینده صورت میگیرد. اما آسیب این است که آدم‌هایی را که جنگیدند یا افرادی که در حوزه‌ دفاع مقدس می‌نویسند را سرخورده کنند یا درگیر حواشی و نگاههای سطحی کنند!

ورورد زنان در ادبیات جنگ آیا تاثیری در شنیدن صدای جنگ داشته است؟

جنگ صدای خشنی دارد، خشن و غیر قابل تحمل. صدا و نگاه زنانه از بار ِ این خشونت کم می‌کند …مثلا من وقتی روزهای خاردار را می‌نوشتم ؛ در بخش های اسارت در تکریت؛ خاطره ها به قدری وحشتناک و غیر قابل تحمل بودند که من بارها همراه راویانم گریه کردم و نوشتن به قدری سخت بود که فکر می کنم سه یا چهار بار  ضبط مصاحبه ها رو تعطیل کردم.

اما کسانی که آن را خواندند از شکوهمندی صبر اسرا در آن صفحه ها برایم حرف زدند…من فکر می کنم این به خاطر همان نگاه زنانه  به آن خاطرات بوده است .

اهمیت پرداختن به خاطرات زنان در دفاع مقدس چیست؟ با توجه به اینکه در سال های اخیر آثاری را شاهد بودیم که زاویه دیگری از جنگ را به رویمان گشود؟

هر مردی که در جنگ بوده  و جنگیده ، شهید شده یا زخمی یا اسیر یا حتی اگر به ظاهر طوریش نشده اما روانش در جنگ آسیب دیده .مادرها، همسران یا فرزندان و بستگانِ همه  آن مردها هم،از نبودنشان و از زخمی و مجروح بودنشان لطمه خوردند، مادری که پسرش را یا زنی که همسرش را با همه‌علاقه راهی جنگ می کند ، حتما حرف های زیادی برای گفتن دارد!حتما سختی های زیادی را متحمل شدند واین حرف‌ها برای نشان دادن ابعاد و صدمات واقعی جنگ خیلی مهم هستند؛

ما باید پای حرف های آن ها بنشینیم . زن ها در واقع عوامل پشت صحنه سالهای دفاع مقدس ما بودند . با دلگرمی ها و صبوری کمک حال رزمنده ها بودند و باید این ها را دید، شنید و نوشت .

به قول استاد سرهنگی بهای هر جنگی را ادبیات آن کشور تعیین می‌کند؛ کشور ما هنوز بهای جنگ رو تعیین نکرده.

امروز که کتاب های حوزه دفاع مقدس از منابع مهم شناخت مخاطبان نسل سوم و چهارم  انقلاب از دفاع مقدس است ،ادبیات جنگ چگونه باید معرفی شود؟ چرا تاکنون خوب معرفی نشده ؟و همینطور که می دانید عده ای هم از سوژه دفاع مقدس به عنوان بیزینس استفاده می کنند .

متاسفانه همین طوراست خاطرات و حرف های نسل اول انقلاب باید طوری به گوش این نسل و نسل های بعدی برسد . برای خود من مدت ها سوال بود که چرا پدرها و مادرهای ما انقلاب کردند . ممکن است این سوالِ خیلی ها هم  باشد.شاید اقبال مردم از کتاب‌هایی در قالب خاطره، به خاطر رسیدن به جواب سوال هایشان باشد . ولی متاسفانه کتاب ها خوب معرفی نمی شوند . خوب دیده نمیشوند .یک وحشتی هست در جامعه از معرفی کتاب در حوزه دفاع مقدس که علتش را باید بررسی کرد. حتما ما نویسنده ها هم ایراداتی داریم . ولی باید برای حل این ایرادات جلساتی گذاشته بشود. باید من مولف بدانم ایراد کارم کجاست . اما در این زمینه ها کم کاری میشود !

روایت های بیشماری از جنگ هست که بیشتر روایت  تاریخی و جغرافیایی است که مشکلی از جوانان جنگ ندیده را حل نمی کند در حالی که امروز ضرورت پرداختن به روایت های انسانی احساس  می شود. چه کار باید کرد که به درد عامه مردم بخورد؟ شما برنامه ای برای ارائه  مثل روایت های انسانی خاطره نویسی از آن دوران دارید؟با توجه به اینکه استقبال از کتا بهای خاطره هم بیشتر از داستان است؟

در حوزه ی دفاع مقدس مشکلی که هست باورناپذیری مخاطب امروز است، از رخدادها و ویژگی‌های شخصیتی انسان‌های آن دوران که گاهی به خاطر شعارزدگی خاطره ها و یا تحریف هاست که البته این امر به خاطر روایت های مختلف و نگاه های مختلف به مقوله ی جنگ اجتناب ناپذیراست.

اگر بخواهیم یک نکته ادبی از شما یاد بگیریم چیست؟

من فکر می‌کنم با توجه به شرایط دنیای ما ،تجربه یک زندگی برای انسان کافی نیست؛ …با خواندن زندگی  آدم‌های دیگر…ما انگار چگونگی زیست آن ها را تجربه می‌کنیم …فرصت ها بسیار زود میگذرند …بسیار زود…هر چه هم دنبالشان بدویم ،نمی رسیم…

در پایان یکی از شعرهایتان را برای ما بخوانید.

“زنی از خاورمیانه”

دست‌هایش کارگر بود

چشم‌هایش دو کودک گرسنه،

دهانش را اما خدا نیافریده بود….!

نام:

ایمیل:

نظر:

لطفا توجه داشته باشید: نظر شما پس از تایید توسط مدیر سایت نمایش داده خواهد شد و نیازی به ارسال مجدد نظر شما نیست